آنچه در این مقاله می خوانید
بازار فلز مورد علاقه دزدان دریایی و دولتهای دهه ۱۹۳۰ رونق گرفته است. اما سرمایهگذاری در یک کالای بیثبات همیشه ریسکهایی به همراه دارد.
از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰، جان آپدایک (John Updike) چهار رمان نوشت که زندگی شخصیت معروفش، هری «رابیت» آنگستروم (Harry “Rabbit” Angstrom)، از شروع امیدوارکنندهاش به عنوان یک بازیکن بسکتبال تا بازنشستگیاش در فلوریدا را روایت میکند. رمان سوم، «رابیت ثروتمند است» (Rabbit Is Rich)، در انتهای دهه ۱۹۷۰ روی میدهد، زمانی که تورم به دو رقمی رسیده بود. این رمان با این عبارت آغاز میشود: “دوران رونق بزرگ آمریکا رو به پایان است”. در ادامه این رمان آمده است: “مردم دیوانه شدهاند، دلارهایشان دارد فاسد میشود، آنها پول خرج میکنند گویی فردایی نیست.” بنابراین رابیت و دوستانش در باشگاه گلف کاری را انجام میدهند که بسیاری از مردم در آن زمان انجام دادند: خریدن طلا. او به همسرش میگوید: “زیبایی طلا این است که از اخبار بد خوشش میآید.”
بسیاری از جوانان چینی نیز همین احساس را دارند. اقتصاد چین در حال لغزش است – کشور دچار تورم منفی در قیمتهای مصرفکننده است، که به اندازهای که ممکن است به نظر برسد، خوشایند نیست، و یک رکود عمیق در مصرف و بازار مسکن وجود دارد – اما یک محصول محبوبیت زیادی به دست آورده است: دانههای طلا. این تکههای کوچک از فلز گرانبها که این ماه به قیمت بیسابقه ۲,۳۶۵ دلار در هر اونس رسید، در ظرفهای شیشهای در مغازههای جواهرفروشی فروخته میشوند و ارزش ذخیرهسازی قابل لمسی را به سرمایهگذاران آماتور ارائه میدهند. یک سرمایهگذار نوجوان به خبرگزاری بلومبرگ (Bloomberg) گفت که “غیرممکن است که کسی از خرید طلا ضرر کند”. همانند رابیت آنگستروم، آنها طلا را به عنوان یک سیاست بیمه در برابر رکود اقتصادی احتمالی در نظر میگیرند.
در مقابل، در ایالات متحده و بریتانیا، مردم طلا میخرند چون فکر میکنند اخبار خوبی در راه است: به طور معمول تصور میشود قیمتهای طلا در جهت مخالف نرخهای بهره حرکت میکنند، بنابراین این ایده که نرخها ممکن است کاهش یابد، انگیزه تازهای به برخی از سرمایهگذاران برای خرید سکه، شمش و صندوقهای قابل معامله در بورس که قیمت طلا را پیگیری میکنند، داده است.
این پدیده تنها به «خرده فروشی» محدود نمیشود: بانکهای مرکزی نیز مقادیر زیادی طلا خریداری میکنند. بانک خلق چین ماه گذشته چهار و نیم تُن طلا خریداری کرد، در حالی که بانکهای مرکزی ترکیه، هند و قزاقستان نیز به میزان قابل توجهی به ذخایر خود افزودهاند. این موضوع تا حدی به خاطر تحریمها و مسدود کردن داراییهایی است که آمریکا میتواند با استفاده از دلار بر سایر کشورها تحمیل کند: طلا، «یادگار وحشیانه»، آن چنان که کینز آن را نامید، به چنین مواردی وفاداری ندارد.
طلا همچنین اهمیت خاصی برای برخی سیاستمداران، به ویژه دونالد ترامپ (Donald Trump) دارد، که نه تنها به وسایل طلایی ارزانقیمت و ساختمانهای زشت طلایی علاقهمند است، بلکه به «استاندارد طلا» نیز علاقهمند است – دورانی که در آن دلار به ارزش طلا گره خورده بود. ترامپ و آدمهای عجیب و غریبی که اطراف او هستند، باور دارند که فلزات گرانبها باید دوباره پایه و اساس سیستم پولی بینالمللی باشند. برای برخی از جمهوریخواهان و لیبرترینها، خرید طلا به معنای سرمایهگذاری سیاسی در پول سخت و مردانه است، نه اعداد کوچک و مرطوبی که تکنوکراتها روی صفحههای کامپیوتر میگذارند.
توافق عمومی بر این است که اگر ترامپ سیاست پولی دهه ۱۹۳۰ را دوباره اعمال کند (او برای انجام این کار، به اندازه کافی دیوانه است، اما احتمالاً قادر به انجامش نیست)، آنگاه قیمتهای طلا به شدت افزایش خواهد یافت. باید چنین شود، چون وامدهندگان آمریکا میتوانند درخواست پرداخت به طلا را داشته باشند، و بدهی ملی امروز آمریکا (۳۴.۶ تریلیون دلار) بیش از دو برابر ارزش تمام طلاهایی است که تاکنون استخراج شدهاند.
آیا قیمت طلا بیشتر افزایش خواهد یافت؟ آیا باید در زمان رونق طلا سرمایهگذاری کنیم؟
من هیچ ایدهای ندارم، و هیچکس دیگری هم ندارد. اما آن چه سالهای اخیر نشان داده است این است که شهرت طلا به عنوان دارایی امن در زمانهای پرخطر واقعاً قابل اعتماد نیست. در زندگی واقعی، اگر رابیت آنگستروم طلاهای خود را در طول رکود اقتصادی اوایل دهه ۱۹۸۰ نگه داشته بود، پول خود را از دست داده بود. طلا هیچ درآمدی ندارد و سودی پرداخت نمیکند: تنها ارزش آن (مگر این که بتوانید آن را به کالاهای لوکس یا الکترونیک تبدیل کنید) همان چیزی است که دیگران حاضرند به عنوان سرمایهگذاری برای آن پرداخت کنند. مانند هر گزینه سرمایهگذاری دیگری که بر اساس حرکت بازار است، حجم زیادی از خبرها درباره رونق قیمت ممکن است به این معنا باشد که پول آسان به دست آمده است.
قیمتهای طلا به احتمال زیاد کاهش خواهد یافت. طلا از نظر فیزیکی سخت است اما اعتماد به آن بسیار کمدوامتر است. پول خود را در کالای پرنوسان سرمایهگذاری نکنید مگر اینکه توانایی از دست دادن بخشی از آن را داشته باشید.