آنچه در این مطلب می خوانید
با افزایش گمانهزنیها پیرامون ایده ایجاد ذخیره استراتژیک بیت کوین تحت رهبری ایالات متحده، این موضوع بحثهای داغی را برانگیخته است. برخی از علاقهمندان این ایده را بهعنوان گامی اجتنابناپذیر به سوی پذیرش جهانی بیت کوین توسط دولتها در نظر میگیرند، در حالی که برخی دیگر این مفهوم را خیانتی به فلسفه اصلی این ارز دیجیتال میدانند.
دیدگاههای متضاد درباره پذیرش ذخیره بیت کوین توسط ایالات متحده
بحث پیرامون احتمال ایجاد یک ذخیره استراتژیک بیت کوین (BTC) توسط ایالات متحده با توجه به تحولات سیاسی اخیر و مناظرات اقتصادی جاری همچنان داغتر میشود. آن چه زمانی یک ایده دور از ذهن به نظر میرسید، به ویژه به دلیل وعده دونالد ترامپ (Donald Trump) برای تبدیل ایالات متحده به “پایتخت رمزارز جهان“، اکنون به موضوعی پرطرفدار تبدیل شده است“.
این بحثها با حمایت سناتور سینتیا لومیس (Cynthia Lummis) بیش از پیش شدت گرفته است. لومیس به عنوان یکی از حامیان برجسته این ایده، به طور جدی تلاش میکند تا ملت را به پذیرش ذخیره بیت کوین ترغیب کند. او قانون با نام خلاقانه “تقویت نوآوری، فناوری و رقابت از طریق سرمایهگذاری بهینه در سراسر کشور” یا BITCOIN Act را در سنا ارائه کرده است. پیشنهاد او بر این اساس است که ذخیره بیت کوین به عنوان ابزاری برای تقویت دلار آمریکا و مقابله با بدهی ملی مورد استفاده قرار گیرد.
این مفهوم حتی پیش از آغاز فصل انتخابات، شبکههای اجتماعی را شعلهور کرده بود. پلتفرمهایی مانند X، Facebook و Reddit همچنان مملو از نظرات، بحثهای پرشور و اخبار بیشمار در این زمینه هستند.
به نظر میرسد که همه—و حتی خانوادههای آنها—چیزی برای گفتن دارند. این گفتوگوها طیفی گسترده از دیدگاهها را به نمایش میگذارد. در تاریخ ۱۸ نوامبر (28 آبان ۱۴۰3)، آدام بک (Adam Back)، مدیرعامل بلاکاستریم (Blockstream)، نظرات خود را به اشتراک گذاشت. او در پلتفرم X نوشت:
«اگر ذخیره استراتژیک بیت کوین ایالات متحده عملی شود، آماده بیت کوین با قیمت ۷ رقمی در این چرخه باشید.»
او ادامه داد: «فعالان بازار در حال حاضر نسبت به اجرای جدی این ایده تردید دارند، بنابراین این موضوع اصلاً در قیمت لحاظ نشده است.» در پاسخ به شخصی در این بحث، بک افزود که اگر این ایده “محقق شود“، انتظار “تغییر سریع قیمتها“ را خواهد داشت.
در حالی که برخی از ایده هیپربیت کوینیزاسیون (Hyperbitcoinization) هیجانزده هستند، همه این ایده را چندان جذاب نمیدانند. منظور از هیپربیت کوینیزاسیون این باور است که در نهایت همه کالاها و خدمات به جای دلار با بیت کوین قیمت گذاری می شوند. جورج سلجین (George Selgin)، مدیر بازنشسته مرکز گزینههای پولی و مالی موسسه کاتو (Cato Institute’s Center for Monetary & Financial Alternatives)، با به اشتراک گذاشتن نظرات خود و مقالهای که درباره موضوع ذخیره بیت کوین نوشته بود، به این بحث پیوست. سلجین در پستی نوشت:
«ذخایر استراتژیک بیت کوین ایالات متحده همان هدفی را خواهد داشت که ذخایر رسمی ۸,۱۳۳ متریک تن طلای ایالات متحده در حفظ ارزش دلار آمریکا دارد—یعنی، هیچ هدفی.»
سلجین در مقاله خود، با دقت بیشتری به این موضوع پرداخته است. او تاکید میکند که دلار آمریکا، با وجود کاهش سهم آن در داراییهای ذخیره، همچنان بیرقیب در سلطه خود باقی مانده است. این مقاله همچنین خاطرنشان میکند که ذخایر ارزی خارجی دولت ایالات متحده، مشابه ۸,۱۳۳ متریک تن طلای کشور، عمدتاً بلااستفاده و غیرضروری محسوب میشوند.
روز یکشنبه، ویک شارما (Vik Sharma)، بنیانگذار Cake Wallet و رئیس و مدیرعامل Liberty Steel USA، نیز نظرات خود را درباره این موضوع به اشتراک گذاشت.
خطر ذخیره استراتژیک بیت کوین توسط کشورها
ویک شارما (Vik Sharma) اظهار داشت:
«خطری که من در ذخیره استراتژیک بیت کوین توسط کشورها میبینم این است که برخی کشورها بیت کوین شهروندان خود را مصادره خواهند کرد.»
او افزود:
«آیا من دچار توهم شدهام؟ فکر میکنید این مسئله فقط در کشورهایی که توسط مستبدان اداره میشوند اتفاق میافتد؟ خب، ایالات متحده این کار را در سال ۱۹۳۳ انجام داد. دستور اجرایی شماره ۶۱۰۲ توسط روزولت (Executive Order 6102 by Roosevelt) را جستجو کنید که تا سال ۱۹۷۴ ادامه داشت … شما باید بخشی از “ذخیره ارزش” خود را در نوعی ارز واقعاً نامرئی نگه دارید. لعنت … این همان طرف مونروی من است که تئوری توطئه میپراکند.»
بحث پیرامون ذخیره بیت کوین توسط ایالات متحده تضاد بین کهنه و نو، متمرکز و غیرمتمرکز را آشکار میکند. در مرکز این بحث، بسیاری معتقدند که یک پرسش اصولی وجود دارد:
آیا ابزاری که برای رهایی افراد از کنترل دولت متولد شده باید توسط دولتها برای اهداف خود مصادره شود؟
پاسخ به این پرسش نه تنها یک استراتژی اقتصادی بلکه بازتابی از فلسفه یک ملت درباره آزادی است.
پذیرش بیت کوین به عنوان یک ذخیره استراتژیک میتواند تضادی عمیق ایجاد کند، مگر این که بر اساس اصول آزادی و خوداتکایی بنا شود. نوآوری واقعی نمیتواند در جایی که اجبار دولتی هدف آن را آلوده کند، شکوفا شود. اگر ایالات متحده قصد دارد رهبری کند، باید سیاستهایی را اتخاذ کند که افراد را توانمند سازد، نه این که ثروت آنها را تحت بهانهای مصادره کند. آیندهای آزاد نیازمند صداقت است، نه ریاکاری.