تنشهای ژئوپلیتیکی در ماه اکتبر باعث بازگشت قابل توجه قیمت طلا شد، که شکاف بین بازدههای واقعی و طلا را حتی به میزان بیشتری گسترش داد. به نظر ما، ضعیف شدن دههها ارتباط بین سطوح بازده واقعی و طلا نه تنها بازتابی از رژیم تورم بالاتر فعلی است، بلکه تقاضای ساختاری قویتر را نیز نشان میدهد.
در همین حال، بانکهای مرکزی بازارهای نوظهور در تلاش برای کسب استقلال بیشتر از دلار آمریکا، ذخایر طلای خود را افزایش دادهاند، و تغییر در مدل رشد چین نیز ناپایداری اقتصادی را افزایش داده است، که تقاضای فیزیکی برای طلا از سوی سرمایهگذاران محلی را تقویت میکند. با در نظر گرفتن همه این موارد، تلاقی این عوامل باید طلا را در سطح قیمت ساختاری بالاتر از قبل از دوران همهگیری بیماری حمایت کند و تأثیر تاریخی بازدههای واقعی را کاهش دهد.
همچنان که پیامدهای رویدادهای خاورمیانه در اوایل ماه اکتبر آغاز شد، قیمت طلا افزایش یافت و این فلز را به نزدیکی 2000 دلار (1566 پوند) در هر اونس رساند. قابل توجه است که این جهش پس از دورهای از ثبات که طلا در پی افزایش بازدههای واقعی تجربه کرده بود، رخ داد. بنابراین، جهش اخیر فلز گرانبها فاصله گرفتن آن از بازده ۱۰ ساله بر روی اوراق قرضه ضد تورم داراییهای خزانهداری آمریکا، یا TIPsرا تشدید کرده است. این موضوع ما را بر آن داشت تا به عوامل پایهای نگاه دقیقتری داشته باشیم.
مدتی پیش، ما تورم را به عنوان یک عامل مهم بلندمدت اثرگذار بر ارزش طلا شناسایی کردیم. پویایی قیمت طلا پس از دوران همهگیری بیماری مهمترین گواه این فرضیه است. واضح است که نرخهای بالای تورم دیده شده در دو سال گذشته به معنای کاهش قابل توجه قیمت طلا در شرایط واقعی است. این شاخص به طور اساسی فاصله بین بازدههای واقعی و طلا را کاهش میدهد.
با این حال، بخش قابل توجهی از این شکاف هنوز توضیح داده نشده است. به نظر ما، جدایی دههها ارتباط بین سطوح بازده واقعی بلندمدت آمریکا و قیمت طلا بیشتر به سوی تغییرات ساختاری در میزان تقاضا اشاره دارد.
در تلاش برای کسب استقلال بیشتر از دلار آمریکا، بانکهای مرکزی بازارهای نوظهور – به ویژه چین و روسیه – ذخایر طلای خود را به طور قابل توجهی در دو دهه گذشته افزایش دادهاند. پس از آن که ایالات متحده و متحدانشان در پاسخ به تهاجم به اوکراین در اوایل ۲۰۲۲، ذخایر دلاری روسیه را تحریم کردند، روند خرید طلا توسط موسسات شتاب بیشتری گرفت. با خریدهای رسمی طلا که در نیمه اول سال ۲۰۲۳، به تنهایی بیش از ۱۰۰ تن بود، چین همچنان به عنوان مهمترین خریدار تا به امروز باقی مانده است.
شرایط دشوار چین باعث درخشش طلا میشود
طلا همچنین برای خریداران فردی جذابتر شده است. باز هم، چین یک مورد نمونه است. املاک که زمانی به عنوان دارایی امن در نظر گرفته میشد، بسیاری از جذابیتهای خود را در میان سرمایهگذاران محلی از دست داده است. تصمیم دولت برای کاهش قیمت بازار مسکن به معنای افول ساختاری در این بخش است. فروش جدید و آغاز ساختوسازهای مسکونی به سطوحی کاهش یافتهاند که در یک دهه اخیر دیده نشدهاند و قیمتهای خانه به طور قابل توجهی در چند فصل گذشته کاهش یافتهاند.
ارزش سهام چین نیز به طور مشابه در دو سال گذشته کمتر از حد انتظار بوده و ارزش رنمینبی چین به پایینترین سطح خود در سال ۲۰۲۲ بازگشته است، که سودهایی را که پس از بازگشایی بازارهای چین به دست آورده بود را از بین برده است. با اعمال محدودیتهای شدید دولت بر خروج سرمایه، برای سرمایهگذاران سخت است که به دنیای خارج روی بیاورند.
همراه با نبود جایگزینهای داخلی سرمایهگذاری جذاب و قابل اجرا، پسزمینه اقتصاد کلان چین باعث میشود که طلا بیشتر بدرخشد. افزون بر این، سرمایهگذاران محلی طلا را به عنوان هِجی در برابر ضعف رنمینبی چین در نظر میگیرند. تقاضای غیرعادی بالا برای طلا به ویژه در افزایش اخیر ارزش طلای چین – اختلافی که قیمت طلا در شانگهای نسبت به لندن معامله میشود – قابل مشاهده است. این اختلاف معمولاً در حدود ۱۰ دلار به ازای هر اونس در طول ده سال گذشته بوده است، اما موقتاً در سه ماهه سوم سال ۲۰۲۳، به بیش از ۵۰ دلار به ازای هر اونس افزایش یافت.
با توجه به این که بازده داراییهای مالی داخلی به احتمال زیاد به شدت نوسان خواهد داشت، ما انتظار داریم که تقاضای فیزیکی برای طلا در چین بالا و در سطحی باقی بماند که برای بازار جهانی اهمیت داشته باشد. با رد نظر گرفتن همه این موارد، ما انتظار داریم که همزمانی این عوامل از قیمت طلا در سطح ساختاری بالاتر از قبل از دوران همهگیری بیماری حمایت کند، و تأثیر تاریخی بازدههای واقعی بر طلا را به طور قابل توجهی کاهش دهد.
نظر شما در مورد نقش چین در تعیین قیمت طلا در سال آینده چیست؟ شما میتوانید نظرات خود را در قسمت دیدگاه با ما به اشتراک بگذارید.