یک نیروی قدرتمند بازار جهانی طلا را تحت تأثیر قرار داده است. این نیرو در سایه‌ فعالیت می‌کند.

هیچ‌یک از ردپاهای معمول در بازار شمش لندن یا بورس کالای شیکاگو (Chicago Mercantile) قابل مشاهده نیست. علاقه‌مندان خرده‌فروش طلا خریدار نبوده‌اند: صندوق‌های ETF طلا از ماه دسامبر در حال کاهش هستند. در عوض، جمعیت به سمت بیت کوین هجوم برده‌اند.

با این حال، قیمت طلا از یک مانع چهار ساله حدود ۲۰۰۰ دلار در هر اونس عبور کرده و از اواسط ماه فوریه به شکلی سریع بالا رفته و در تاریخ ۲۲ فروردین ۱۴۰۳ (۱۱ آوریل) به بالاترین قیمت تاریخ خود یعنی ۲,۴۳۱ دلار در هر اونس رسیده است. آیا کسی برای افزایش تنش‌های پنهان جنگ جهانی سوم آماده می‌شود؟

راس نورمن (Ross Norman)، یک معامله‌گر با تجربه طلا و مدیرعامل فعلی متالز دیلی (Metals Daily)، گفت:

“این پشتیبانی از نهادی غربی نیست. یک بازیگر بزرگ با جیب‌های بسیار بزرگ است. من پیش از این چنین خریدی را ندیده‌ام.”

با وجود دلار قوی، جهش ۷۰ واحدی در بازدهی اوراق قرضه ده ساله آمریکا و اظهارات مقامات فدرال رزرو که حاکی از افزایش نرخ بهره بوده است، طلا به ثبت رکوردهای جدید خود ادامه داده است. این ترکیب معمولاً برای طلا مشکل‌ساز است.

هر کسی که باشد، به نظر می‌رسد نسبت به هزینه بی‌تفاوت است. بانک‌های مرکزی این گونه رفتار نمی‌کنند. نورمن گفت: “آنها بر اساس معیار لندن خرید می‌کنند و قیمت را تعقیب نمی‌کنند”. این روند صعودی در بازار فرابورس (OTC) و خارج از دفاتر اتفاق می‌افتد.

بله، بانک مرکزی چین به مدت ۱۷ ماه متوالی به ذخایر طلای اعلام‌شده خود افزوده است، که بخشی از تغییر تدریجی سبد سرمایه با فاصله گرفتن از اوراق خزانه‌داری آمریکا و اوراق قرضه اروپایی توسط کشورهای جنوب جهانی محسوب می‌شود.

استفاده تسلیحاتی از دلار از زمان جنگ در اوکراین، هر کشوری را که با محور چین و روسیه هم‌راستا است، نگران کرده است. پس از آن که ذخایر خارجی روسیه مسدود شد، هر کشوری که پول خود را در اوراق بهادار غربی سرمایه‌گذاری کرده است، دیگر نمی‌تواند احساس امنیت کند.

اما مقیاس آن ناچیز است. شورای جهانی طلا گفته است که بانک‌های مرکزی در ماه فوریه ۱۸ تُن طلا خریده‌اند: ۱۲ تُن در چین، شش تُن در قزاقستان و هند، چهار تُن در ترکیه، که تا حدودی با فروش‌های روسیه جبران شده است. این روند تقریباً هیچ تغییری در کلیات ایجاد نمی‌کند.

مردم چین قطعاً طلا خریداری کرده‌اند و در مرکز جواهرات شویبی (Shuibei) ازدحام ایجاد کرده‌اند. این فلز گرانبها تنها پناهگاهی در مقابل فروپاشی بازار املاک و رکود در بورس شانگهای است. تشدید کنترل‌های سرمایه‌ای، انتقال مبالغ قابل‌توجه به خارج را دشوار می‌کند.

اما این مسئله به تنهایی نمی‌تواند دلیل افزایش قیمت را توضیح دهد. نورمن می‌گوید که جریان طلا به آسیا در حدود معمول بوده است.

پس اجازه دهید دو حدس در مورد این راز بزنم، یکی از منظر ژئوپلیتیک و دیگری مالی. مدت سه سال است که روسیه، چین و ایران آشکارا با هم زدوبند می‌کنند، و هر یک به صورت فرصت‌طلبانه از دیگری بهره‌برداری می‌کنند. هر سه، ملی‌گرایی تهاجمی را به عنوان وسیله‌ای برای بقای حکومت خود تقویت کرده‌اند و همگی قصد دارند قبل از بسته شدن پنجره فرصت‌ها، برتری خود را در برابر غربی که به شدت ازخودراضی است، به کار ببندند.

این تهدید از سه جبهه به نقطه خطرناکی رسیده است. هیچ‌یک از دموکراسی‌های بزرگ اقتصاد خود را با وجود تهدید آشکار، در وضعیت جنگی قرار نداده‌اند.

غرب در مورد اوکراین کوتاه آمده است – یا بدتر از آن، مانع از ضربه زدن اوکراین به تاسیسات نفتی روسیه شده است – و در نتیجه در را برای ضربه نهایی کرملین در این تابستان باز گذاشته است.

ایران با بازگشت نظامی پوتین انگیزه پیدا کرده است. این کشور از نظر مالی نیز بسیار غنی شده است. جو بایدن (Joe Biden) از نگرانی برای افزایش قیمت‌های بنزین چشم‌پوشی کرده و اجازه داده ایران به میزان دلخواه نفت خام بفروشد. این مسئله به تهران اجازه داده تا نقشه‌های خود را در خاورمیانه پیش ببرد و حالا حتی خطر حمله مستقیم موشکی به اسرائیل را به جان بخرد.

هنوز اتفاق سوم رخ نداده است، اما چین می‌داند که غرب موجودی تجهیزات نظامی خود را برای مهار این دو بحران دیگر تخلیه کرده است. شی جین پینگ (Xi Jinping)، رئیس جمهور چین، شاید هیچ‌گاه فرصت بهتری برای فشار آوردن به تایوان با محاصره نظامی دریایی و هوایی و به دست گرفتن کنترل تامین نیمه‌رساناهای پیشرفته غرب، که می‌تواند به عنوان برگ برنده استفاده شود، نخواهد داشت. دموکراسی‌ها به این اقدام چگونه واکنش نشان خواهند داد؟

شمش-طلا

برخی از کارشناسان طلا تا حد زیادی مطمئن هستند که چین پشت پرده افزایش خرید طلا است، و در حال ایجاد ذخیره‌ای بزرگ برای مقابله با جنگ از طریق بانک‌ها و نمایندگان تحت کنترل دولت است. اما دیگران نیز می‌بینند که ما از میان یک تغییر اساسی در نظم جهانی عبور می‌کنیم و سیستم مالی دلاری در پایان آن دیگر همانند قبل نخواهد بود. طلا پناهگاهی در برابر ویران‌شهر است.

با این حال، توضیح موازی نیز وجود دارد. شیوع بیماری کووید بالاخره بر دولت‌های مصرف‌گرای ما غلبه کرد. در میان صندوق‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر، عقیده رایج این است که برخی از بازیگران بزرگ در حال قمار بر علیه «غلبه مالی» در سراسر غرب هستند.

این یک قضاوت جمعی است که تعداد زیادی از کشورها بدهی‌های عمومی خود را به بیش از ۱۰۰ درصد تولید ناخالص داخلی خود رسانده‌اند و فراتر از نقطه بازگشت در زیر ایدئولوژی‌های اقتصادی و رژیم‌های سیاسی موجود پیش رفته‌اند. کسری‌های بودجه از محدوده‌های تاریخی خود فراتر رفته و در سطوحی ساختاری ناپایدار برای این مرحله از چرخه اقتصادی قرار دارند.

بانک‌های مرکزی در این سناریو شکست خواهند خورد چون آنها به انتشار اوراق قرضه خزانه‌داری اقدام خواهند کرد. آنها اجازه خواهند داد تا تورم بالا رفته و به کشورها کمک کند تا با استفاده از پیش‌فرض‌های مخفی، بدهی‌های خود را کاهش دهند. شاید بتوان گفت که این همان کاری است که آنها با اجازه دادن به افزایش شدید ایجاد پول در طول همه‌گیری بیماری کووید انجام دادند.

بانک ژاپن حاضر نیست نرخ‌ها را از صفر بالاتر ببرد یا خرید اوراق قرضه را متوقف کند، حتی اگر تورم اصلی ۲.۸ درصد و دوره دستمزد رنگو (Rengo) ۵.۲ درصد باشد. این شکلی از دام بدهی است. با وجود نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی بیش از ۲۶۰ درصد، ژاپن نمی‌تواند بدون ریسک بحران مالی به پول سالم بازگردد.

اولیویه بلانچارد (Olivier Blanchard)، استاد بزرگ بدهی جهانی و اقتصاددان ارشد سابق صندوق بین‌المللی پول، به من گفت که این روند چگونه تا اواسط دهه ۲۰۲۰ پیش خواهد رفت. او گفت:

“روزی ممکن است بانک ژاپن تماسی از وزارت دارایی دریافت کند که لطفاً به ما فکر کنید – این مسئله‌ای حیاتی است – و نرخ‌ها را برای مدتی بیشتری در صفر نگه دارید.”

بانک مرکزی اروپا نیز در دام بدهی گرفتار است. حتی زمانی که تورم بیش از ۱۰ درصد بود، این بانک همچنان به خرید حجم زیادی از اوراق قرضه کشورهای مدیترانه‌ای ادامه داد. این کار به وضوح یک نجات مالی برای کشورهای نیمه‌مستقل بود. بانک مرکزی اروپا در حال حاضر عقب‌نشینی کرده است اما در رکود بعدی مجدداً مجبور خواهد شد با انتقال‌های مالی مخفی شده به عنوان سیاست کمّی، از ایتالیا محافظت کند.

فدرال رزرو بیشتر کسری‌های عظیم بودجه دوران ترامپ-بایدن را پول کرده است. اکنون با یک انتخاب ناخوشایند روبرو است: یا این که با ریسک بحران تأمین مالی در آمریکا، بحران املاک تجاری/بانکی و رکود، که همگی به بازگشت به سیاست کمی و سلطه مالی ختم می‌شود، در مبارزه با تورم ثابت‌قدم بماند؛ یا این که قبل از این که تورم کنترل شود، نرخ‌ها را به شدت و سریع کاهش دهد که این نیز به سلطه مالی ختم می‌شود. آیا طلا این موضوعات را حل می‌کند؟

البته، افزایش قیمت طلا ممکن است فقط به دلیل گمانه‌زنی توسط صندوق‌هایی باشد که به دنبال ایجاد فشار بر فروشندگان طلا از طریق بازار گزینه‌ها هستند، چرا که می‌دانند این کار باعث ایجاد حلقه بازخورد خودکار می‌شود. اگر این‌طور باشد، روند صعودی به زودی خود به خود متوقف خواهد شد.

پیش‌بینی من این است که یک حیوان بزرگ با لهجه چینی برای ایجاد اختلال جغرافیایی یا پولی در مقیاسی آشوب‌آمیز آماده می‌شود.

این متن ترجمه‌ مقاله‌ای نوشته امبروس ایوانز پریچارد (Ambrose Evans-Pritchard) است. محتوای نوشته شده در این مقاله لزوما به طور کامل با دیدگاه سایت خبری pcmfa.news منطبق نیست.