رنه دکارت (René Descartes)، ریاضی‌دان و فیلسوف فرانسوی دوران روشنگری، پایه‌های فلسفه مدرن و دوره جدیدی در تاریخ بشر را بنا نهاد. او در کتاب خود گفتار در روش (Discourse on the Method)، چهار اصل برای دستیابی به حقیقت معرفی کرد که یکی از آن‌ها اصل «تقسیم» است: «هر مسئله‌ای را به تعداد بیشترین بخش‌های ممکن تقسیم کن تا بهتر بتوانی آن را درک کنی.» در حالی که ملت‌هایی که وارد دوران مدرن شدند با استفاده از آموزه‌های دکارت گام‌های پایداری به سمت رشد، پیشرفت و رفاه برداشتند، این موضوع در مورد ایران صادق نیست. متأسفانه، آموزه‌های دکارت در ایران اکنون برای تجزیه و تحلیل فقر چندلایه و رنجی که کشور را فرا گرفته است، استفاده می‌شوند.

فقر در ایران دیگر تنها به معنای فقدان ثروت یا رفاه نیست. این مفهوم اکنون به «فقر مطلق»، «زیر خط فقر»، «فقر شدید»، «فقر بقا»، «فقر نسبی» و ده‌ها نوع دیگر مانند فقر آموزشی، فقر بهداشتی، فقر مسکن و فقر تغذیه‌ای تقسیم شده است. به اصطلاح «کارشناسان فقر» دولت، این اصطلاحات را به‌کار می‌برند تا وضعیت وخیم میلیون‌ها ایرانی فقیر را توضیح دهند.

اخیراً وزیر کار دولت آمار شوکه‌کننده‌ای درباره وسعت و شدت فقر در ایران ارائه کرد. در تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۲۴ (۱۸ شهریور ۱۴۰۳)، خبرگزاری مهر به نقل از احمد میدری، کارشناس فقر، نوشت:

«۳۰ درصد از جمعیت زیر خط فقر هستند. بیشتر کسانی که با «فقر مطلق» روبرو هستند، شغل و درآمد دارند، اما دستمزدهایشان هزینه‌های زندگی آن‌ها را پوشش نمی‌دهد. از بین بردن فقر مطلق هدفی است که باید به سمت آن حرکت کنیم.»

اظهار نظر میدری، پس از چهار دهه حکومت استبدادی و استثماری، نشان‌دهنده هدف ادعایی نظام برای از بین بردن فقر مطلق است؛ ادعایی که با توجه به وضعیت فعلی کشور، طعنه‌آمیز و ناامیدکننده به نظر می‌رسد.

افزایش فقر مطلق

میدری افزود: «تا اواسط دهه ۲۰۰۰ (۱۳۸۰ خورشیدی)، حدود ۱۲ درصد تا ۱۵ درصد از جمعیت در فقر مطلق بودند. تا اواسط دهه ۲۰۱۰ (۱۳۹۰ خورشیدی)، این رقم به حدود ۲۰ درصد رسید. از سال ۲۰۱۸ (۱۳۹۷ خورشیدی) به بعد، این رقم به شدت افزایش یافت و به ۳۰ درصد رسید، به طوری که طبق داده‌های مرکز آمار ایران و مرکز پژوهش‌های مجلس، حدود ۲۵.۴ میلیون نفر در فقر مطلق زندگی می‌کنند.» این آمار نشان می‌دهد که ۳۰ درصد از ایرانیان، با وجود داشتن شغل، قادر به تأمین نیازهای اساسی خود مانند غذا و هزینه‌های ضروری زندگی نیستند.

علاوه بر این، به نظر نمی‌رسد حتی رشد اقتصادی و کنترل تورم نیز بتواند فقر مطلق را از بین ببرد. میدری تأکید کرد که برای مقابله با این بحران، «اقدامات متفاوتی» لازم است.

فقر شدید: بحرانی وخیم‌تر

بحران، با فقر مطلق پایان نمی‌یابد. میلیون‌ها ایرانی از چیزی که می‌توان آن را «فقر شدید» نامید، رنج می‌برند، به این معنی که درآمد آن‌ها حتی برای تأمین نیازهای اولیه زندگی نیز کافی نیست. میدری توضیح می‌دهد:

«فقر شدید زمانی است که درآمد فرد حتی هزینه غذا را نیز پوشش نمی‌دهد. به عبارت دیگر، فقر مطلق به معنای ناتوانی در دستیابی به یک سطح حداقلی از زندگی است و بنابراین، فقر شدید زیرمجموعه‌ای از فقر مطلق است.»

بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، حدود ۶ درصد از جمعیت، یعنی ۵ میلیون نفر، از فقر شدید رنج می‌برند. این‌ها افرادی هستند که گرسنه به خواب می‌روند و هر روز به دنبال غذا می‌گردند تا زنده بمانند. به طرز شوکه‌کننده‌ای، با وجود ثروت عظیم نفتی کشور و میلیاردها دلار که صرف فساد داخلی می‌شود، حتی ارائه یک وعده غذای گرم به فقیرترین افراد جامعه با موانع بودجه‌ای تحت حکومت دولت روبرو شده است.

فقر گسترده در سراسر کشور

کارشناسان حوزه فقر اذعان کرده‌اند که «ضریب جینی به بیش از ۴۰ درصد رسیده است» که نشان‌دهنده شکاف عمیق بین فقرا و ثروتمندان است. مقصود فراستخواه، جامعه‌شناس، اظهار داشت:

«بین سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۳ (۱۳۹۰ تا ۱۴۰۲ خورشیدی)، حدود ۱۰ میلیون نفر به آمار فقر اضافه شده‌اند که یک رقم هولناک است. در چنین شرایطی، فقر به طور گسترده‌ای گسترش می‌یابد» (دویچه‌وله، ۷ سپتامبر ۲۰۲۴ / ۱۷ شهریور ۱۴۰۳).

فراستخواه همچنین اشاره کرد که یک چهارم جمعیت ایران، به همراه نیمی از جمعیت استان‌هایی مانند سیستان و بلوچستان، زیر خط فقر زندگی می‌کنند. او این روند را «مسیر فاجعه‌آمیز» توصیف کرد که بسیاری از مناطق از جمله چهارمحال و بختیاری، خراسان شمالی، آذربایجان غربی و هرمزگان را تحت تأثیر قرار داده است. فراستخواه و دیگران این سؤال را مطرح می‌کنند که آیا جامعه ایران قادر به تحمل چنین سختی‌هایی خواهد بود یا با ناآرامی‌ها و آشفتگی‌های اجتماعی بیشتری مواجه خواهد شد.

زهرا کاویانی، پژوهشگر اقتصادی، نگرانی خود را نسبت به شکاف رو به رشد فقر ابراز کرد:

«نرخ ۳۰ درصد فقر نگران‌کننده است، اما حتی خطرناک‌تر، روندهای رو به رشد در میان این جمعیت است. طی چهار سال گذشته، شکاف فقر به طور مداوم افزایش یافته است و بازگرداندن کسانی که زیر خط فقر هستند به بالای آن، کار آسانی نخواهد بود» (جماران، ۸ سپتامبر ۲۰۲۴ / ۱۸ شهریور ۱۴۰۳).

بحران فقر در ایران پیامدهای گسترده‌ای دارد که از جمله آن‌ها می‌توان به ترک تحصیل کودکان، افزایش کار کودکان و انتقال فقر به نسل‌های بعدی اشاره کرد. دیگر اثرات مخرب این بحران شامل قاچاق کالا، سوخت، زباله‌گردی و بسیاری از پیامدهای زیان‌بار دیگر است که از فقر گسترده ناشی می‌شود.