آنچه در این مقاله می خوانید
همزمان با آماده شدن رهبران جهان برای شرکت در نشست سران بریکس (BRICS) ۲۰۲۴ در کازان، روسیه، بریکس توسعهیافته در آستانه بازتعریف چشمانداز جهانی است.
با اضافه شدن اعضای رسمی جدید شامل مصر، اتیوپی، ایران، امارات متحده عربی و عضو دعوتشده عربستان سعودی، این بلوک اکنون تقریباً ۴۰ درصد از تولید نفت جهانی، یکچهارم از تولید ناخالص داخلی (GDP) جهان و دوپنجم از تجارت جهانی را به خود اختصاص میدهد. این گسترش، گامی قاطع در جهت بلندپروازی بریکس برای تقویت صدای جنوب جهانی و ایجاد توازن در برابر سلطه اقتصادی غرب است.
عضویت کشورهای با چالشهای مشابه، این گروه را متحدتر کرده است. حضور ایران در این بلوک بهدویژه قابل توجه است، چون این اولین سفر رئیسجمهور مسعود پزشکیان به روسیه پس از روی کار آمدن در ماه جولای محسوب میشود. مانند روسیه، ایران نیز تحت تحریمهای گستردهای قرار دارد که بخشهای انرژی، بانکی و هواپیمایی آن را هدف قرار داده است. تهران قصد دارد از نقش خود در بریکس برای تقویت تجارت انرژی و همکاریهای اقتصادی استفاده کند و در عین حال از تحریمهای غربی عبور کند.
تحلیلگران معتقدند این بلوک میتواند دینامیک انرژی بین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان، به ویژه در آسیا، را بازآرایی کرده و فرصتهای جدیدی برای سرمایهگذاری در بخشهای پاییندستی و تقویت تابآوری اقتصادی ایجاد کند.
پروفسور لیو جیسن (Liu Jisen)، رئیس اجرایی مؤسسه مطالعات آفریقا در دانشگاه مطالعات خارجی گوانگدونگ (Guangdong University of Foreign Studies)، گفت:
“تحریمهای اقتصادی اعمالشده توسط اروپا و ایالات متحده بر روسیه، همراه با اختلال در خط لوله گاز نورد استریم ۲، تعادل عرضه و تقاضا در بازارهای انرژی بینالمللی را بر هم زده است.”
او معتقد است که بریکس میتواند یک چارچوب جدید و پایدار برای انرژی جهانی ایجاد کند و به عنوان جایگزینی عمل کند که تلاشهای غرب برای محدودسازی برخی از کشورهای عضو را کاهش دهد.
پارادایم جدید اقتصادی و مالی؟
از نظر اعضای رسمی و تقریباً ۳۰ کشوری که درخواست عضویت دادهاند، بریکس به عنوان نماد چندجانبهگرایی شناخته میشود. تلاشهای این بلوک در زمینه اصلاح معماری مالی و اقتصادی جهانی را نمیتوان نادیده گرفت. تا اواخر سال ۲۰۲۳، بانک توسعه جدید بریکس (New Development Bank – NDB) تقریباً ۳۵ میلیارد دلار آمریکا به بیش از ۱۰۰ پروژه تخصیص داده بود که تمرکز آنها بر زیرساختها و پایداری بوده است. این تأمین مالی توسعهای که به طور فزایندهای به ارزهای محلی مانند روپیه هند و یوان چین انجام میشود، جایگزینی مورد نیاز برای نهادهای تحت رهبری غرب مانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول ارائه میدهد. همچنین، این اقدامات زمینهساز تغییر در نظام ارزی جهانی است.
کشورهای عضو بریکس در حال کار بر روی ایجاد یک سیستم پرداخت و تسویه مبتنی بر بلاکچین به نام «پل بریکس» (BRICS Bridge) هستند که به عنوان جایگزینی «سیاسی بیطرف و پیشرفته از لحاظ فناوری» برای سیستم سوئیفت (SWIFT) در نظر گرفته میشود. همچنین مذاکراتی درباره ایجاد یک ارز مشترک بریکس در جریان است که احتمالاً به طلا و سبدی از ارزهای ملی اعضای بریکس وابسته خواهد بود. با این حال، ممکن است تا سال ۲۰۳۰ زمان ببرد تا این ایدهها به طور کامل اجرا شوند.
نفوذ چین و چشمانداز آینده مشترک
به عنوان بزرگترین اقتصاد این بلوک و لنگر استراتژیک آن، چین نقش محوری در شکلدهی به آینده بریکس ایفا میکند. گزارش جدیدی از آژانس بینالمللی انرژی (International Energy Agency – IEA) نشان میدهد که چین احتمالاً نزدیک به ۶۰ درصد از کل ظرفیتهای تجدیدپذیر نصبشده در سراسر جهان بین زمان حال و سال ۲۰۳۰ را تأمین خواهد کرد. این کشور نشان داده است که اهداف اقلیمی در پسزمینه گسترش اقتصادی قرار نخواهند گرفت – پاسخی به انتقاد جدیدی که رشد اعضای بریکس را به شدت وابسته به انتشار آلایندهها میداند. تخصص چین در زمینه فناوریهای پایدار، زیرساختهای دیجیتال و سرمایهگذاری با نیازهای توسعهای شرکای بریکس آن هماهنگی خوبی دارد.
اما تأثیر چین فراتر از روابط اقتصادی است. چشمانداز این کشور برای «آیندهای مشترک برای بشریت» بهعنوان پایهای فلسفی برای رشد بریکس ارائه میشود. منتقدان استدلال کردهاند که تنوع موجود در این بلوک — که سیستمهای سیاسی، مدلهای اقتصادی و زمینههای فرهنگی متفاوتی را شامل میشود — میتواند باعث کاهش انسجام یا اثربخشی آن شود. با این حال، این تنوع شاید نقطه قوت آن باشد، چرا که تجسم یکی از اصول اصلی سازمان ملل متحد است: کشورهایی با دیدگاهها و مدلهای توسعه مختلف میتوانند و باید برای اهداف مشترک با یکدیگر همکاری کنند.
آزمون واقعی برای بریکس این خواهد بود که آیا میتواند این تنوع را به یک پلتفرم متحد تبدیل کند که منافع اعضای خود را پیش ببرد یا نه. اگر بریکس موفق شود، میتواند خود را بهعنوان یک جایگزین قدرتمند برای حاکمیت جهانی مطرح کند و به اقتصادهای نوظهور این فرصت را بدهد که صدای واقعی در شکلدهی به قواعد بینالمللی داشته باشند.