در هفت سال گذشته، دنیای رمزارزها شاهد ادعاهای مختلفی از افرادی بوده است که مدعی هستند ساتوشی ناکاموتو (Satoshi Nakamoto)، مغز متفکر پشت وایت پیپر بیت کوین و آغازگر اولین بلاک چین، هستند. با این حال، با وجود تلاشهای آنها، هیچکدام موفق به قانع کردن جامعه از اصالت خود به عنوان خالقان بیت کوین نشدهاند. به نظر میرسد فقط دو استراتژی مؤثر برای کسب باور گسترده وجود دارد و با افزایش تعداد مدعیان به مرور زمان، اثبات خود به عنوان ساتوشی ناکاموتوی واقعی به چالشی فزاینده تبدیل شده است.
تثبیت میراث ساتوشی نیازمند شواهد انکارناپذیر در مورد رمزنگاری است
ساتوشی ناکاموتو با هویت واقعی خالق آن که هنوز در هالهای از رمز و راز پوشیده شده است، همچنان شخصیتی اسرارآمیز در دنیای بیتکوین باقی مانده است. در طول سالها، افراد مختلفی ظاهر شدهاند که ادعا میکنند مغز متفکر در پس بیت کوین هستند. با این حال، اعتبار این ادعاکنندگان خودخوانده اغلب مورد سوال قرار میگیرد، چون بسیاری یافتن فردی که به طور ناگهانی خود را به این شکل آشکار میکند، عجیب میدانند. در طول سالها، افرادی چون رونالد کئالا کوآ ماریا (Ronald Keala Kua Maria)، فیل ‘اسکرونتی’ ویلسون (Phil ‘Scronty’ Wilson)، دبو یورگن اتین گیدو (Debo Jurgen Etienne Guido)، یورگ مولت (Jörg Molt)، و بلال خالد (Bilal Khalid) ادعا کردهاند که خالق بیت کوین بودهاند.
در میان آنها، کریگ رایت (Craig Wright)، استرالیایی قرار دارد که به دلیل طرح ادعا مبنی بر این که ساتوشی است، خود را در دعواهای حقوقی با اتحادیه پتنت اوپن کریپتو (COPA) درگیر کرده است. رایت تلاش کرده است تا از طریق بیان شرحهای دقیق، خود را به توسعه اولیه و جنبههای بنیادین بیت کوین مرتبط کند. حتی شاهدانی پا پیش گذاشتهاند تا از دخالت رایت در یک طرح ارز دیجیتال یاد کنند. با این حال، COPA روایت رایت را به عنوان یک داستان ساختگی توصیف میکند که “یک روایت کاذب پیچیده است که با سندسازی در مقیاس صنعتی پشتیبانی میشود.”
حتی اگر نبردهای حقوقی رایت احتمالاً به نفع او تمام شود، جامعه گسترده کریپتو همچنان با تردید به او نگاه خواهد کرد. استاندارد طلایی برای چنین ادعایی بر شواهد رمزنگاری تکیه دارد که برای همه، از جمله رایت، با وجود نمایشهای پشت درهای بستهاش، دستنیافتنی باقی مانده است. ساتوشی واقعی باید یا بیت کوینهایی را که از تلاشهای اولیه استخراج خود به دست آورده است، انتقال دهد یا با استفاده از کلیدهای خصوصی ناکاموتو یک پیام را امضای دیجیتال کند تا واقعاً جامعه را متقاعد سازد. هر دو روش بر اصول رمزنگاری که به طور جداییناپذیری به امنیت و مدل اعتماد بیت کوین وابسته هستند، تکیه دارند و شواهد ملموسی از هویت ارائه میدهند.
هفت سال گذشته شاهد جولانگاهی از ادعاکنندگان هویت ناکاموتو بوده است که بیشتر شک و تردیدها را افزایش داده است. این تردید با اقدامات این ادعاکنندگان دامن زده میشود که به شدت با شخصیت شناخته شده ساتوشی ناکاموتو در جامعه کریپتو در تضاد است. با توجه به این تاریخچه، با تردیدکنندگانی که اعتبار کلیدهای خصوصی استفاده شده را زیر سوال میبرند، حتی شواهد رمزنگاری قطعی نیز ممکن است مورد بررسی قرار گیرد. این جاروجنجال مخترعان خودخوانده تردید عظیمی را ایجاد کرده و جامعه را از چنین ادعاکنندگان و ادعاهایی خسته کرده است، که مسیر را برای ساتوشی واقعی، در صورتی که تصمیم به آشکار شدن هویت خودش بگیرد، پیچیده میکند.
نظر شما در مورد شواهد رمزنگاری مورد نیاز برای اثبات هویت ساتوشی چیست؟ شما میتوانید نظرات خود را در قسمت دیدگاه با ما به اشتراک بگذارید.