طبق گزارش بانک آمریکا (Bank of America)، طلا از یورو پیشی گرفته و به دومین دارایی بزرگ ذخایر بانکهای مرکزی جهان تبدیل شده است.
با خرید گسترده طلا توسط بانکهای مرکزی در سالهای اخیر، همراه با افزایش سریع قیمت طلا در سال ۲۰۲۴ (۱۴۰۳)، این فلز زرد اکنون حدود ۱۶ درصد از کل داراییهای ذخیرهای، کمی بیشتر از سهم یورو، را به خود اختصاص میدهد.
سهم دلار از ذخایر به ۵۸ درصد کاهش یافته است.
به نظر میرسد یک حرکت جهانی، به ویژه در کشورهای بازارهای نوظهور در شرق، برای جایگزینی ارزهای فیات، از جمله دلار، با طلا در جریان است.
بانکهای مرکزی در سطح جهان در شش ماهه اول سال جاری به طور خالص ۴۸۳ تن طلا به ذخایر خود اضافه کردهاند که ۵ درصد بیشتر از رکورد ۴۶۰ تن در نیمه اول سال ۲۰۲۳ (۱۴۰۲) است و خرید چشمگیر در سهماهه سوم نیز ادامه داشته است.
سال گذشته، خرید طلا توسط بانکهای مرکزی به ۱,۰۳۷ تن رسید که تنها ۴۵ تن کمتر از رکورد چند دههای سال ۲۰۲۲ بود.
خرید طلا توسط بانکهای مرکزی در سال ۲۰۲۳ بر پایه رکورد سال قبل بنا شد. کل خرید طلا توسط بانکهای مرکزی در سال ۲۰۲۲ به ۱,۱۳۶ تن رسید که بالاترین سطح خالص خرید ثبتشده از سال ۱۹۵۰، از جمله پس از تعلیق تبدیل دلار به طلا در سال ۱۹۷۱، بوده است.
در همین حال، سهم دلار از ذخایر جهانی از ابتدای قرن به این سو ۱۴ درصد کاهش یافته است. طبق دادههای گردآوریشده توسط شورای آتلانتیک (Atlantic Council)، در سال ۲۰۰۲ دلار ۷۲ درصد از ذخایر جهانی را تشکیل میداد. امروز، دلارها حدود ۵۸ درصد از ذخایر جهانی را شامل میشوند.
سال گذشته، خرید طلا توسط بانکهای مرکزی به ۱,۰۳۷ تن رسید که تنها ۴۵ تن کمتر از رکورد چند دههای سال ۲۰۲۲ بود.
خرید طلا توسط بانکهای مرکزی در سال ۲۰۲۳ بر مبنای رکورد سال قبل ادامه یافت. کل خرید طلا توسط بانکهای مرکزی در سال ۲۰۲۲ به ۱,۱۳۶ تن رسید که بالاترین سطح خالص خرید ثبتشده از سال ۱۹۵۰، از جمله پس از تعلیق قابلیت تبدیل دلار به طلا، در سال ۱۹۷۱بوده است.
در همین حال، سهم دلار از ذخایر جهانی از ابتدای قرن به این سو ۱۴ درصد کاهش یافته است. طبق دادههای گردآوریشده توسط شورای آتلانتیک (Atlantic Council)، در سال ۲۰۰۲، دلار ۷۲ درصد از ذخایر جهانی را تشکیل میداد. اما امروز، دلار تنها حدود ۵۸ درصد از ذخایر جهانی را شامل میشوند.
این به معنای فروپاشی فوری دلار نیست؛ بلکه بیشتر شبیه «مرگ با هزاران زخم کاغذی» است. اما این روند نشاندهنده یک روند آهسته دور شدن از سلطه دلار است، چون کشورهای دیگر به دنبال کاهش وابستگی خود به دلار آمریکا و قطع پیوندهای پولی هستند که ایالات متحده اغلب از آنها برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود استفاده میکند.
دیو کرنز لر (Dave Kranzler)، تحلیلگر، هشدار میدهد که «تنظیم مجدد» اخیر در سیاستهای پولی میتواند فشار نزولی بیشتری بر دلار وارد کند.
او میگوید:
«فدرال رزرو خود را در موقعیت دشواری قرار داده است. این نهاد تحت فشار زیادی از سوی بازار و وال استریت برای کاهش نرخ بهره قرار دارد. اما اگر چنین کاری انجام دهد، ریسک فروش سریع دلار وجود دارد.»
دلار در معرض فروپاشی فوری قرار ندارد، اما هرگونه تضعیف آن برای ایالات متحده مشکلساز است. همانطور که دیو کرنز لر (Kranzler) اشاره کرد، «کاهش ارزش دلار و نرخهای بهره پایینتر، جذب علاقه خارجی به تأمین مالی بدهیهای اضافی خزانهداری را دشوارتر میکند — مسئلهای که هماکنون نیز به یک چالش تبدیل شده است.»
کاهش تقاضا برای اوراق خزانهداری، علیرغم تلاشهای فدرال رزرو برای پایین نگه داشتن آنها، میتواند باعث افزایش نرخهای بهره شود. این مسأله برای اقتصادی که با بدهی سنگین دستوپنجه نرم میکند، حتی در محیطی با نرخهای بهره عادی نیز مشکلآفرین است. افزایش هزینه بهره نیز یک مشکل بزرگ برای دولت فدرال است. در سال مالی ۲۰۲۴ (۱۴۰۳)، دولت ایالات متحده بیش از ۱ تریلیون دلار برای هزینه بهره پرداخت خواهد کرد که پس از تامین اجتماعی، بزرگترین بخش هزینههای دولت است.
با کاهش تقاضا برای دلار، ممکن است در نهایت به مازاد دلار در بازار منجر شود.
نقش دلار به عنوان ارز ذخیره جهانی به معنای تقاضای مداوم برای این ارز است. این وضعیت به دولت و بانک مرکزی ایالات متحده اجازه میدهد تا بسیار بیشتر از آن چه که در شرایط عادی ممکن بود، دلار چاپ کنند. جهان این دلارهای اضافی را جذب میکند و تا حدودی باعث کاهش فشار تورم ناشی از چاپ بیرویه پول میشود. در واقع، این وضعیت به دولت ایالات متحده اجازه میدهد تا بیشتر از حد ممکن وام بگیرد و هزینه کند. همچنین، این امر به کسری تجاری عظیم آمریکا کمک میکند.
اما اگر جهان دیگر به دلار نیازی نداشته باشد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
ادامه روند دلارزدایی (de-dollarization) در اقتصاد جهانی باعث سقوط ارزش دلار آمریکا خواهد شد و ممکن است در نهایت یک بحران ارزی را ایجاد کند. این امر قدرت خرید دلار را به میزان بیشتری تضعیف کرده و باعث افزایش شدید قیمتها میشود. در بدترین سناریو، این وضعیت حتی میتواند به ابر تورم (hyperinflation) منجر شود.